باید برای آخرین بار ببینمت. رو به روم بشینی. همه سوالاتم رو بپرسم. همه جوابا رو بدی. همه حرفا رو بزنم. همه حرفاتو بزنی. باید دلیلش رو بدونم. باید از زبون خودت بشنوم. تنها همینه که آرامم می کنه. تمام که شد ببوسمت، بغلت کنم و خداحافظی کنم ازت. بروم سمت قبرستان. قبرم را بکنم. تلقینم را خودم بخوانم و بروم در درون قبر بخوابم. خوابی که دیگه بیدار شدنی نداشته باشه. تا اینجایش هم زیاده از حد زندگی کردم. باید بدهیم به خدا رو صاف کنم ولی قبلش تو باید بدهیتو باهام صاف کنی. تو، تو ای نفس آخر من...