فکر میکنم از همینجا شروع میشود. از رشد دال دلتنگی در درون. ادامه مییابد در خونمردگیهایی که تمام روزت را دچار بوی مرگ میکند و ختم به دستهای پاک گورکنی که اخرین خاک باقیمانده را هم به روی گورت میاندازد. فکر میکنم از اینجا شروع شده بود؛ از خاکی که نمیدانستی کِی اغتشاش آغوشت را آرام خواهد کرد...