با سیاه ترین قلم ها بر سیاه ترین صفحات می نویسمت تا هیچ کس نتواند پیدا کند سرنخ های این جنایت را. در هنگام بارش باران ها دور می شوم از این شهر تا دیده نشود رد پاهایم. به همه می گویم دوستت دارم تا هیچ کس نتواند بفهمد که در حقیقت چه قدر تو را دوست دارم. با ستاره ها به عشق بازی مشغول می شوم تا هیچ کس نبیند نگاه هایم به ماه را...