موها کمی پرپشت. شلخته. سفیدها. جابهجا. زیاد. خط ریشها در هم. پیشانی. خطهایی که افتاده یا انداخته شده. گوشها بلند. خال ریز در گوش چپ. ابروهای نازکِ دست نخورده. چشمها. رنگی نامعلوم. بینام اما دلنشین. ترکیب قهوهای و سبز. پلکهای کوتاه. گودی زیر چشم. سیاه. گونهها کمی سرخ. پوست سفید. ریش تنک چندروزه. طعنه به سه روز یک بارهای خمیر ریش و تیغ به دست هفده سالگی و روزهای اول دانشگاه. سبیل کمپشت. هدیهی ابدی خاندان مادری. زخم کنار حفرهی چپ بینی. کودکی. دوچرخه. سرازیری. تند. غیر قابل کنترل. زمین. خون. چشم نیمه باز. قدمهای عجول پیرمرد. لب. ناقرینهی بالایی کمی به داخل فرو رفته. چانه. با گودی میانی..
از آینهی امروز؟! عجب از موی سفید زیاد جابهجا!
ترکیب قهوهای و سبز رو میشناسم. روی صورت پدرم هست. اسمش میشیه:)