ارجاعات بیش‌ از حد در رمان‌های اروپایی و پرواز سایه‌ی سنگین یونان باستان، قرون وسطی و رنسانس در آن‌ها، خواندنشان را بسیار دشوار و نیازمند توضیحات اضافی مترجم در پانویس‌ها و یادداشت‌های پایان کتاب می‌سازد. یادداشت‌هایی گاها بسیار طولانی و بی‌ربط که به نوعی باعث غلبه‌ی حاشیه بر متن می‌شود و لذت برخورد یکپارچه با کتاب را از بین می‌برد و علاوه بر لذت، زهر و تیزی متن را هم می‌گیرد. احتمالا یکی از عوامل مرگ اروپایی رمان که عده‌ای به آن اشاره داشته‌اند و صد سال تنهاییِ مارکز را ناجی این وضعیت خوانده‌اند، همین گستردگی و پیچیدگی رمان‌های اروپایی باشد که به احتمال زیاد خواندن کتاب را برای رمان‌خوان بومی آن کشورها هم سخت می‌کند. در مقابل اما رمان‌های آمریکایی، با پرهیز و فرار از این پیچیدگی، سرزندگی، طراوت و سهولت برخورد با خود را فراهم کرده‌اند. نکته‌ای که درباره‌ی مقایسه‌های فیلم‌ها و جشنواره‌های سینمایی دو قاره هم می‌شود دید. سینمای کند، خاصه‌محور و حادثه‌گریز اروپایی در مقابل سینمای تند، عامه‌محور و حاثه‌محور آمریکایی. شاید هم از علت‌های برتری آمریکا بر اروپا در دهه‌های اخیر و قبله‌ی آمال عده‌ی قابل توجهی از مردم جهان گشتن؟....