پرتم می کرد به تاریخ. نوستالژی. خاطره. مولانا سماع می کرد. حافظ براش بشکن می زد. مجنون از لب بازی با لیلی خسته نمی شد. حلاج لباس سرخ تنش بود. اه. حرف نزن. بوی تابستون بچگی هامون رو می داد. بوی یخمک. کوچه. گل کوچیک. از گذشته بر می گردوند. می رفت روی دی. برف. زمستون. کارت پستال دستش بود. شعر روش نوشته بودم. صداش می لرزید. چشاش می خندید. داشتم در به در دنبال کلمه می گشتم. پیدا نمی کردم. از خواب بیدار می شدم. عکسش رو گم کرده بودم. خودم رو هم. قلبم رو هم...