بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

۷۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

سفید سبیلو...

ناشناس‌های نازل شده که وجود ملکوت را یادآوری می‌کنند و در سحر حضور اندک خویش، تا بسیار بسیارها کام و یاد را خوش...

۰۲ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

میل مکرر...

و به خودم نگاه می‌کنم، بی خستگی همیشه به همین مشغولم، می‌بینم به دلیل زندگی می‌کنم که طعم زمستان‌ها را از دل و جان بچشم و از زمستان‌ها، روزهای برفی و از روزهای برفی، ساعت‌های تنهایی روی برف راه رفتن. تمام زمستان‌های شش سال آخرم یک تصویر ثابت تکرار شونده؛ در برف، روی برف، با هدفون در گوش و سیگار بر لب، راه رفتن. همیشه تر و تازه و پر طراوت. تبریز. بازرگان. ماکو. بانه. بازرگان. برف و من که حمل تمام دل‌مشغولی‌هایم رویش راه می‌روم و خسته نمی‌شوم، نه از روی برف قدم برداشتن و نه از نگاه کردن به خودم...

۰۲ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۴۰ ۰ نظر
آ و ب

الک آویخته...

سبو شکسته، آب ریخته، آتش سوخته، خاکستر پراکنده، پل شکسته، سیب خورده...

۰۲ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

نون فتحه شین ضمه دال...

تا که ببوسند جمله‌های لبم به نحو درهمی لبه‌های واژه‌گون واژنت را...

۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۴۳ ۰ نظر
آ و ب

هست و نیستم...

وه که چه زیبا بودی در کبر غرورانگیزت؛ هنگامی که می‌گفتی زیبا نیستی تو...

۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۴۶ ۰ نظر
آ و ب