اسیر شده در میانِ کلماتِ الکنِ عاجز و افتاده در صحرایِ غربتِ بی همدم و همکلامِ هرروزهیِ دروغگویانِ پستِ رذل و وفاوادار به اندوهِ بیامانِ ماه و پابندِ سربلندی در روزگار گردنهایِ کج اما هنوز هم "یک نفسکِش امیدوار ساده سرراست"...
اسیر شده در میانِ کلماتِ الکنِ عاجز و افتاده در صحرایِ غربتِ بی همدم و همکلامِ هرروزهیِ دروغگویانِ پستِ رذل و وفاوادار به اندوهِ بیامانِ ماه و پابندِ سربلندی در روزگار گردنهایِ کج اما هنوز هم "یک نفسکِش امیدوار ساده سرراست"...