نفرتانگیزترین چیز اما در دنیایتان عادی شدن بود. این خویِ پستِ عادت کردن و عادی شدن و بی تفاوتیِ محض. از یاد بردن چیزی که قبلا وجود داشته. که قبلا تا عمق گوشت و پوست و استخوانتان با آن درگیر بودهاید و حال آنگونه رفتار میکنید که انگار وجود نداشته . که از اول همان بوده که بوده. آه. فراموشکارانِ بی خایهیِ بزدل. به هر چیزی عادت می کنید و از هر عادتی زنجیری محکم و نشکن و گسستناپذیر برای خود می سازید. نه میخواهید بشکنیدشان و نه می خواهید دنیایی جدید بسازید. عادت کرده و خو گرفته به زنجیرهایتان روزی از پیِ روزی و شبی از پیِ شبی...