"تا میای کمر راست کنی از زیر بار کینهای که تازگی توی قلبت کاشتن، مصیبت بعدی از راه میرسه. واقعا چیزی جز نفرت ندارم برای نوشتن. چیزی جز احساس بازیچه بودن زندگیم توی دستای اینجاییها و اونجاییها. و هرطرف رو نگاه میکنم آدمای بیخیالی رو میبینم که هیچ درکی از حقیقت ماجرا ندارن. آدمایی که همیشه جلوی دماغشونو دیدن، تلویزیون براشون حجت بوده، آدمایی که از قاتلها قهرمان ساختن، و آدمایی که میخوان زندگی ما رو برای انتقام به خطر بندازن. بازنده این جنگ همیشه فقط ماییم. شاید لیاقتمون همینه وقتی هیچوقت تلاشی نکردیم. هیچی ندارم جز نفرت برای گفتن. هیچی جز درد. هیچی جز کلافگی..."
از اینجا:
http://talaashi.blog.ir/