ملغمه. آش درهمجوش از هزار چیز منافی و متناقض در یک لحظه، در یک غزل. تماما در حال انکار خویش. ملغمهای از حسِ گناه و سرزنش خود. کنایه به معشوق. ناله از دل از کفرفته، نهیب بر ستمگری معشوق. ستایش خود، ستایش معشوق و جسم و کوویش و هرچه که به او مربوط است...