داغم، داغ. داغم و از درون میسوزم. من خاموش کردن بلد نیستم قربونت بشم. فوقش بذارم هر چقدر که میخواد بسوزونه و برای خاکسترم مرثیه بگم. در آنجایی هستم که نوشته بود: تو تنهایی. تو تنهایی و آرزویت آتش گرفته است...
داغم، داغ. داغم و از درون میسوزم. من خاموش کردن بلد نیستم قربونت بشم. فوقش بذارم هر چقدر که میخواد بسوزونه و برای خاکسترم مرثیه بگم. در آنجایی هستم که نوشته بود: تو تنهایی. تو تنهایی و آرزویت آتش گرفته است...