مینی سریال "The Haunting of Hill House" در ژانر ترسناک اما با تم کمرنگ ترس با فلشبکهای متعدد به دوران کودکی اعضای یک خانوده، سعی دارد روایتی روانشانسانه از تاثیرات ادامهدار خانهای ارواح زده که اعضای خانواده برای مدت کوتاهی در کودکی خود در آنجا زندگی کردهاند، در بزرگسالی آنان نمایش دهد. داستان سریال شباهتهای جالبی با رمان "خشم و هیاهو"ی فاکنر دارد. آغاز گیجکنندهی سریال که کمی زمان میبرد تا بتوان با اعضای خانواده را شناخت و به فروپاشی روانی آنان پی برد، شبیه به فصل آغازین رمان و روایت بنجامین، که عقبماندهی ذهنی است، از خانوادهایست که به مرز فروپاشی رسیده است. وجود دوقلوی لوک و نلی، با تقریب نسبتا خوبی وابستگی کوئنتین و کدی به یکدیگر در رمان را به یاد میآورد. این شباهتها در خودکشی یک از اعضای خانواده، درگیر شدن یکی از آنان در روابط غیراخلاقی و پول پرستی و شیادی یکی دیگر از آنان که حاضر است هرچیزی را برای پول فدا کند هم به چشم میخورد. اگر در "خشم و هیاهو" با نفرین زمان و آوارگی و شکست خانوادهای بر اثر گناه پیشینان روبهرو بودیم، در سریال با یک خانه روبهرو میشویم که سرنوشت آنها را تا مدت مدیدی به خود مشغول میکند. اما با این همه سریال یک قسمت فوقالعاده دارد و ان هم قسمت ششم است. هنگامی که پس از خودکشی نلی، همگی دور تابوت او جمع شدهاند و شاهد یک جر و بحث فوقالعاده به خاطر مسبب این وضع هستیم. همگی یکدیگر را به خاطر این وضعیت مقصر میدانند و از کوچکترین تلاشی برای پاک نشان دادن خود، کوتاهی نمیکنند. داستان سریال حتی در مرگ یکی از والدین و عدم تسلط والد باقیمانده بر پسران و دختران خود هم شباهت دقیقی به رمان دارد. هر چند سریال با یک رستگاری مصنوعی پایان مییابد و به باشکوهی رمان نیست.