در حین انجام حتی متوجه هم نمیشوی. ساعتی میگذرد و در رخوت، تصاویر تند و هیجانی جای خودش را میدهد به عینیات کند و واقعی. جزئیات مصیبتاند. بوی دهان. عرق. دندانهای زرد. نافرمی تن. گوشت لَخت. برآمدگیهای نالازم. موهای زاید. حتی شاید در آن لحظه حالتی دلخواه هم داشته باشند. از نظر تن ندادن تن به معیارهای متقلبانهی زیباییسنجی دیکتهشده که هدفش یکسان کردن همهی افراد است. اما بعد تمامشان بیمعنی به نظر میرسد. رفتهرفته صورتی ناخوشایند پیدا میکند. ساده است. راضیات نمیکند دیگر. دلزده میشوی. چیز زیبایی نمیبینی. میل به دوری بیشتر از نزدیکی، جذاب میشود...