چای سرد شده. سیگاری که کام نمی‌دهد. شعری محصور در سه‌نقطه‌ها. کتابی که از تلخی نمی‌توانی ادامه بدهی. برفی که به محض رسیدن به زمین آب می‌شود. آهنگی که از دقیقه‌ی سه نظم خود را از دست می‌دهد. زندگی از تاب و تب افتاده؛ متأسفم عزیزم، تو با نیمه‌تمام‌ها خواهی زیست و خواهی مرد...