اگر حرف زدن اثری ندارد، حرفی نزدن. اگر کاری کردن بیاثر است، کاری نکردن. اما خودِ کاری نکردن و حرفی نزدن و ویرانهای بر ویرانههای قبلی نیفزودن هم یک نوع مهارت میخواهد که به سادگی به دست نمیآید و از یک جایی به بعد، فرصت به دست آوردنش برای همیشه از دست آدم درمیرود. پس از آن نقطه، هر حرف و کار و رفتار و تلاشی محکوم به شکست است. چون خود تقلا که به شکل حرف و کار و رفتار و تلاش بروز مییابد، در درون لایهای ضخیم از شکست به وجود میآید و آدمها، آدمها در آن حالت تنها مضحک میشوند، مضحک و خندهدار -فارغ از چیزی که به آن مشغول هستند یا نیستند...