در جهانی که عریان به آن پا گذاشتهام، نه خانهای، نه سرزمینی و نه خاکی. از همین که هر قدمگاهم، قبرم میشود و گورم. عریان آمده و عریان خواهم رفت. مسافرسان عبوری چنین عریان، تمامِ خیالِ همیشه بودن و از خامی این خیال، اجازهی هر خیانتی را روا پنداشتن و نمکنشناس بودن را قبولاندن در تن و روح فانی من نمیگنجد. پس باید بروم و با دست برداشتن از شعرها، به شعارها بچسبم. شعارها را فریاد بزنم و زنگزدگی سالها را از صدایم پاک کنم و با در دست گرفتن شعارها به سوی آرمانهای بلند قدم بردارم. شعارها دادن و روی شعارها ایستادن و بر شعارها لرزیدن و ذرهای از آنها عقب ننشستن را به عنوان ایدهآل زندگی باید انتخاب کرد. قبل از هر قدمی، همه چیز را در نظر داشتن و ترسی به خود راه ندادن از چیزی، از هیچ چیزی. تلخی نگاهها، صدای سرزنشها، تندی قضاوتها، سختی عقاید، سستی اعمال، شومی نیات، نلرزاند قدمهایم را. عریان و تنها و دستخالی. دوستی هم نباید بردارم. که از خوبی اون دلخوش و از بدی او دلنگران شوم. من محکوم به در تنهایی پیمودن راههایم. من تکدرختی بیبار و ثمر در برهوتی بیآب و ابر. پس اگر تنها، اگر عریان، کمی دیگر دوام بیاور ای تن. کمی دیگر به دندان بکش تلخگوشت شبها را ای روح. استخوانهایم در تب آتش آن تنهایی، آن عریانی...
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و سال خوبی در پیش داشته باشید :)))
راستش من یک کانال تلگرامی دارم که توش پست های قشنگ و جالب وبلاگ هایی که میبینم و میخونم رو با ذکر اسم وبلاگ و نویسندش و لینک اون پست نشر میدم تا بیشتر دیده و خونده بشن. شاید این کار رونق بده به وبلاگ هامون و راحت تر نوشته های مطابق سلیقمون رو پیدا و دنبال کنیم.
میخواستم ببینم شما دوست دارید از نوشته هاتون اونجا استفاده بشه یا نه؟ این صرفاً یک پیشنهاده و من به تصمیمتون احترام میذارم.
اینم آیدی کانال اگه خواستید چک کنید @Blog_Reader