... بگذار که سرم به سنگ بخورد. بگذار که شکست مرا دریابد. بگذار که خطاها مرا پرت کنند به قعرها. بگذار که سنگها روی هم، شکستها کنار هم جمع بشوند. اینگونه در پایان راه نخواهم دانست که حسرت زیر کدامین سنگ و پشیمانی کنار کدامین شکست جا گرفته است. آن قدر جمع بشوند که در جهالت به میزان آنان راهم را به پایان ببرم...