"که با لمس قلبت دستانم را میسوزانم
که با دست کشیدن بر گلها، خارها را میچشم
بگو با کدامین حرف چگونه این اندوه را فراموش کنم
اگنون چگونه با یک نفس قلبم را مشغول سازم
آه که اسم و رسمی ندارد تنهایی
آه که زبان و توضیحی ندارد تاریکی
آه که درمان و درنگی ندارد بدشانسی
آه که آغاز و پایانی ندارد بیانصافی
همیشه به یک نفس از یک دهان میگویند: چارهای نیست
آنجایی که مسکونم وُ آن چیزی که مسکوتم، راه دیگری نیست"...
+ https://b2n.ir/r77412
++ متن آهنگ از جم آدریان...