بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

12

تمام زندگی‌ات خلاصه می‌شد در آن یک ساعت. چه تابستان و چه زمستان، چه جهانی که اندک‌زمانی بر لب جنگ تلوتلو می‌خورد و چه آن کره‌ای که بیشتر اوقات در خواب حال‌به‌هم‌زن سکون و رکود از این پهلو به آن پهلو می‌غلتید، چه شادی و چه غم، هیچ چیز را یارای آن نبود که آن یک ساعت خاص خلسه‌آور خلوت با خودت را بر هم زند، تو برای آن یک ساعت می‌زیستی، تو نیرو از آن یک ساعت می‌گرفتی، تو در آن یک ساعت ‌می‌نشستی، تو یک ساعت می‌زیستی...

 

۰۳/۰۵/۲۶
آ و ب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی