باید به خوابی که از آن پریده بودم بازمیگشتم و دست تو را که از آن صخره آویزان بود، رها نمیکردم و سفت میگرفتم؛ حتی اگر این کار به بهای افتادن هر دویمان تمام میشد. اما آدم نه میتواند به خواب بازگردد و نه زندگی را متوقف کند...
باید به خوابی که از آن پریده بودم بازمیگشتم و دست تو را که از آن صخره آویزان بود، رها نمیکردم و سفت میگرفتم؛ حتی اگر این کار به بهای افتادن هر دویمان تمام میشد. اما آدم نه میتواند به خواب بازگردد و نه زندگی را متوقف کند...