اولش که شنیدم منظورش را نفهمیدم. گیرایی‌ام این‌ روزها راحت منفی شده است. اما چند دقیقه بعد که حرفش را نشخوار و هضم کردم، قهقهه‌ی بلندی زدم در سکوت اتاق خلوت. متأسفم عزیزم، نه مرا می‌توانند در زودپز بگذارند و نه تو را در یخچال...