خیانت دید، لبان خائن را بوسید، به چارمیخش کشید. خائن نای فریاد و آواز نداشت، پس به نجوا و راز میپرسید: از نفرت بود یا محبت؟ جوابی برنمیخاست. سکوت عذاب را مضاعف میکرد و باد سوز سؤال را سالیان سال با خود به دورهای دور میبرد...
خیانت دید، لبان خائن را بوسید، به چارمیخش کشید. خائن نای فریاد و آواز نداشت، پس به نجوا و راز میپرسید: از نفرت بود یا محبت؟ جوابی برنمیخاست. سکوت عذاب را مضاعف میکرد و باد سوز سؤال را سالیان سال با خود به دورهای دور میبرد...