ترجیح میدهم به چیزهایی قسم بخورم که دوست میدارم؛ پس قسم به انجیر، قسم به سیگار ناشتا که این روزها خود را از آن محروم کردهام، قسم به ابرهای برفی، اسبهای وحشی، خنجرهای قدیمی، کاغذهای کاهی، چادرهای مشکی، رگهای سبزآبی، که در زندگی لحظاتی هست که از دست شوبرت هم کاری برنمیاید. فوقش بتوانی خاموش و فسرده بنشینی و به تکان خوردن پرده دل خوش کنی، به نسیمی که میوزد...
دستبند چاکرا