سرم که به دوار می‌افتد و چشمانم آلبالوگیلاس می‌چیند رقصان و غزل‌خوان کلمات را تقسیم می‌کنم: کلاپیسه واسه تو، سودا برا من؛ بامداد واسه تو، مالیخولیا برا من...