در کنار عقل زن و عقل مرد و عقل سیاستمدار و عقل روانشناس و عقل خرپول و عقل آخوند و حتی عقل فیلسوف و خیلی عقلهای دیگر، یکی هم هست به نام عقل گزارشگر فوتبال: عقل کسی که مجبور است اغلب اوقات بیش از یکونیم ساعت فک بزند، از دهان وارد شود و از جای دیگر خارج شود، به خاطرات خواهر و مادر برخی بازیکنان سرک بکشد، در اوقات بیهیجان بازی با صدای نکرهاش بیخود و بیجهت صدایش را بالا ببرد، نتایج همزمان را با نیم ساعت تأخیر اعلام کند. با این همه پرگویی و چانهدرازی ناچاری اگر سعدی و حافظ هم باشید اشتباه میکنید و جفنگ میگویید و اراجیف بیسروته به هم میبافید، دیگر این بندگان خدازده که هیچ. حالا این هم که پرچم کمک داور را نمیبینند یا دست را از پا تشخیص نمیدهند، چندان حرجی بر مقام والایشان نیست. همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید دیگر (نکته را گرفتید؟ در فقط هشت کلمه به اوضاع مملکت و فروپاشی روح و روان تکتکمان و آلودگی هوا و کمبود گاز و برق و بیکیفیت شدن کوکیها و گران شدن کتابها اشاره کردم)...