دلم برای اون صحبت های طولانی، برای گم شدن شهر در زیر قدم هایمان، برای لغزیدن زمان از میان دستانمان، دلم برای آن نیمکت آبی، برای مارلبروهای قرمز، برای خودت، خنده هات و حرفات یه ذره شده...