از جنس خودم است. از جنس تمام شب هایی که مرا به بیداری کشیده است. از جنس تمام سیگارهایی که دودش چشمم را آزرده است. از جنس تمام روزهایی که به صلابهی انتظارم کشیده است. از جنس تمام راه هایی که به بن بست ختم شده است. از جنس تمام نگاه هایم که به سکوت دعوت شده است. از جنس تمام سوختگی هایم، از جنس تمام نجواهای بی اراده ام. از جنس تمام تمام دلتنگی های بی فایده ام، قهقهه های بلندم. از جنس تمام کلماتی که تنهایی ام را به نظاره نشسته است. از جنس تمام نام هایی که بر دوشم حمل شده است. از جنس تمام زخم هایی که خندیده اند. او از جنس خودم، از جنس من ،او خود من است...