باران باران بخند که لب های خشکم در هوس گرفتن بوسه ای از لبانت، قرن ها با عطش هم آغوش شده اند...
باران باران بخند که لب های خشکم در هوس گرفتن بوسه ای از لبانت، قرن ها با عطش هم آغوش شده اند...
خیلی خوشگلی تو. مستی تو. دختر گفت. باشم. بازم، بازم خیلی خوشگلی تو...
با تمام کودکانگی ام تو را دوست دارم. با تمام کودکانگی ام برای تو اشک می ریزم. و اگر... و اگر روزی ببوسمت با تمام کودکانگی ام تو را خواهم بوسید...
من از تکرار نام تو در تنهایی می آیم. آره جانم تصدق خنده هات؟ هوم؟ اوهوم؟ اینُ یادم بنداز. اینُ موقع رفتنت آروم زیر گوشم بخون. من از تکرار می آیم. از تکرار نام تو در تنهایی. اوهوم...
من در کلمه به کلمه یِ "سوانح العشاق" خط به خط صورت تو را می بینم. و این تنهایی عمیقی ست که مرا به وادی عسرت می کشاند...
پیراهن نارنجی اش را می شد به جایِ فالِ حافظ خواند...
این دنیا برای خوشبخت بودن ما بیش از اندازه کوچک است. این را می گوید و می رود پشت پنجره. عصر جمعه اگر باشد، یک نخ وینستون روشن می کند. تازگی ها اسمش را گذاشته "رخوت"...