کاسه. جام. قدح. لیوان. پیاله. صراحی. پیمانه. پیک یا هر چیز مزخرف دیگری که اسمش را می گذارید، شاهدانِ تاریخی ِ تلو تلو خوردنِ مستانه یِ مستانِ تنها در گوشه ی می خانه ها هستند. آغوش گاهی بی دست و سینه. بوسه گاهی بی لب و دندان. تکیه گاهی بی سر و شانه. پناه گاهی بی در و دیوار. راز گاهی بی زبان و دهان. پنهان ترین رازها را شنیده اند و برای هیچ کس بازگو نکرده اند. ما را در حقیقی ترین حالت خود دیده اند و به رویمان نیاورده اند. شمع اگر تاریخ سوختن و تیشه اگر تاریخ فرهاد و صحرا اگر تاریخ مجنون و شب تاریخ عشق باشد، کاسه ها و ... تاریخ مستی هستند. آنان بار سنگین قدم های عشاق مست پرسه زنان در شب های دراز بی سحرگاه را بر دوش کشیده اند. کاسه ها و جام ها و قدح ها مقدس اند و این قداست آنان نه ذاتی که اکتسابی ست. آنان این قداست را در طول زمان و در اثر معاشرت طولانی مدت با مستان و عشاق و تنهایان و دیوانگان به دست آورده اند. کاسه ها و جام ها برای من فراتر از یک شی هستند. باید ساعت ها با آنان نشست و به حرف دلشان گوش داد...