از خاک ها ریشه می گرفتی، در نیزارها تکثیر می شدی، بادها تو را به دوردست ها می بردند و ختم می شدی به دریاها، به دریاهای دور عمیق...
از خاک ها ریشه می گرفتی، در نیزارها تکثیر می شدی، بادها تو را به دوردست ها می بردند و ختم می شدی به دریاها، به دریاهای دور عمیق...
...hani cem adrian "herkes gider mi" sarkisinda basini mikrofona dayayip sesiz sesiz aglamisti ya
به سان شب های تابستان هستی...خنک، بیهوده، بی انتها، نیمه روشن و بی سرانجام...
مسئله چیه مادام می دونی؟ این که تا حالا تونستم چند نفر رو در درونم بکشم ولی حتی نتونستم به تو دست بزنم...
کوه بود برایم، تکیه میدادم و آرام می یافتم. دشت بودم برایش، که هر چه می تاخت، آرام نمی شناخت...
گفت: سیگار اصلا به دستات نمیاد. لبخند زد. به لبات که دیگه نگم...
همین ها، همین جملات ساده برای دوست داشتنش کافی هستند کلمنتاین؟...