بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

۱۸۹ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

خیلی بزرگ شدی...

تو کی وقت کردی این همه بزرگ شی کارملیتا؟ تو کی تونستی خودت رو بفهمی؟ کی فهمیدی که این طرح های پروانه چقد یه زن رو زیباتر می کنن؟ کی یاد گرفتی بالثه های نارنجی ات این طوری ریسه بری؟ تو کی یاد گرفتی که با لبات به لبای مردم جوون بدی؟ کی بلدم شدی؟ تو کی این همه بزرگ شدی کارملیتا؟ تو کی بی دلیل خندیدن و قهقهه زدن رو یاد گرفتی؟ قهوه ای موهات رو کی عاشق شدی؟ تو کی گم کردن رو یاد گرفتی؟ تو کی اینقد بزرگ شدی؟ تو کی منُ گم کردی توو خودت؟...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۲۹ ۰ نظر
آ و ب

که هنوز ترند از...

چشام رو می بستم. می رفتم زیر بارون خنده هاش. با عطش. با تشنگی. سیر نشدنی. که لب های خشکم میرآب سال های سال ها خشکسالی بوده اند...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

bulusmayacagiz

...ne bir cem adrian sesinde ne bir cemal surreya dizesinde

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

آینه می گریست...

تو آمده بودی و مادرم می خندید. تو آمده بودی و چروک های صورت مادرم محو شده بود. تو آمده بودی و مادرم جوان تر شده بود. تو آمده بودی و مادرم تنها شبیه جوانیِ بی چروکش لبخند زده بود...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۱۷ ۱ نظر
آ و ب

باید همین باشد...

دستانی که به جای دستانت سیگار را لمس می کنند. اندوه شاید همین باشد...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

خیلی زشته...

زشته آدم به شونه ی روزای بدبختیش بگه هر جایی...
۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

تا با قومم عذاب شوم...

گفت در تناسخ بعدی ام لوط خواهم شد و رسالتم را به بوسه ای از لبانت خواهم فروخت...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۱۰ ۰ نظر
آ و ب

درختان مناره هایش...

باران اشک های خداست...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۹ ۰ نظر
آ و ب

از نبرد...

از نام، از نیسگیل، از ناله...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

به روسری سیاهش قسم...

روسیاهی بوسه های نداده ات به لب های خشک من ماند و روسری سیاه مادرم...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۷ ۰ نظر
آ و ب