بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

آشوبِ نگاهِ لیلایی ات...

رویای غرق شدن در آسمانِ آبیِ نگاهش...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۴ ۰ نظر
آ و ب

با لبخند...

تو خواهی آمد و و در آن لحظه، بی هیچ سخنی، نگاه هایمان رنج سال ها فراق را از تن بیرون خواهند آورد...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر
آ و ب

ما تلاطم آتش ها را رد کرده ایم...

کاش همیشه نزدیکم بودی تا سرم را بگذارم بر روی شانه هایت و برای جنازه ی آرزوهای مرده ام گریه کنم. آه شمس. آه ای رفیقِ در غربت مانده یِ رنگ غروبِ گرفته یِ من... فاصله ها قاتلند. جاده ها، راه ها جانیانی هستند که زورشان به جدا کردن ما نخواهند رسید. ما دوباره همدیگر را خواهیم دید و تو در تاریک ترین ساعات شب در خلوت ترین مکان برایم تولد خواهی گرفت و من زخم هایم را از یاد خواهم برد...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۸ ۰ نظر
آ و ب

فراتر از حماقت...

برای نجات قناری ها، دست به دامان سلاخ می شید. واسه رهایی بره ها به گرگ التماس می کنین. آزادی رو از کسایی می خواین که قاتلان گل سرخن...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر
آ و ب

گریه آیینه ها...

زندگی جای گفتن های "او خواهد آمد" با لبخند و دیدن های " او نمی آید" با اشک لست...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

من لبم یا لب شبیه من است؟

مرا ببوس. فرانسوی هم نشد، نشد...

۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر
آ و ب

روزی...شاید...

در ساحلی آرام با یک شیشه ویسکی در تمام شب بی هیچ حرفی با تو گریستن...
۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

آه، چه رویشگاه جاویدانی...

باران باران بخند که لب های خشکم در هوس گرفتن بوسه ای از لبانت، قرن ها با عطش هم آغوش شده اند...

۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۵ ۰ نظر
آ و ب

هم چنان...

نمی آیی ام، نمی پرسی ام، نمی فهمی ام...

۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر
آ و ب

جان تازه در رگ تاکستان...

خیلی خوشگلی تو. مستی تو. دختر گفت. باشم. بازم، بازم خیلی خوشگلی تو...

۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۱ ۰ نظر
آ و ب