بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

۱۸۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

نگهم دار...

دوزخ پرستیدنی...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۲۱ ۰ نظر
آ و ب

اندوه لبخندم می آزاردش...

سراغت را چرا من نمی گیرند؟ کوچه هایم از شهر تو خواهد گذشت؟ فراقم وصالت را خواهد دید؟...


+ تلخ تر از جمله اول سراغ داری؟...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

کار از ابتلا گذشته نه؟...

اعتیاد به زخم، اندوه و تنهایی...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۱۸ ۰ نظر
آ و ب

تا از نفس بیفتد...

چنبره می زد در خودش. تقلا نمی کرد. تلاش نمی دانست. از جنگیدن دست برداشته بود و با تمام وجود ناامیدی را در آغوش گرفته بود...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

از آرزو، آرزو، آرزو...

از آغوش، از آبی، از آسمان...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۶ ۰ نظر
آ و ب

با ما منشین...

مست کردن گناه نیست. تنها مست کردن گناهه. لیوانُ بالا می برد و اینُ می گفت...
۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۴ ۰ نظر
آ و ب

شعر در بضاعت من نیست...

برای گل های کوچکی که بر روی زخم هایت باز شده بود کلمات من چقدر حقیر، چقدر شرمنده بودند...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۲ ۰ نظر
آ و ب

نمی آمدی نمی آمدی نمی آمدی...

و هم چنان که من در میان این برهوت مبهم در پی یافتن پاسخی برای سوال های بی جوابم بودم و با نوازش زخم هایم نفس می کشیدم و ادامه می دادم، تو با فوت کردن به شمع ها و شکستن کوزه ها، خسته تر از برگ سبز درختان و بی هدف تر از باد گرم تابستان هم چنان می خندیدی و می زیستی و نمی دیدی ام...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۰۱ ۰ نظر
آ و ب

یا گناهان؟...

بوسه ها مکافات دوست داشتن ها هستند...
۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۵۸ ۰ نظر
آ و ب

روا نبود...

گردن آویز شوم خاطراتت زیر پیراهنم...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۵۶ ۰ نظر
آ و ب