حتی باید اونقد ازش خوشت بیاد که نخوای اندازه ی نگاه کردن به ساعت چشات رو ازش برداری...
حتی باید اونقد ازش خوشت بیاد که نخوای اندازه ی نگاه کردن به ساعت چشات رو ازش برداری...
تو سایه بودی. تو لعنت بودی. تو زخم بودی. تو سایه یِ لعنتیِ زخمی بودی که قرار بود تا آخر عمر رهایم نکند...
دوست داشتن می ارزد. به تحمل تمام گناهان و عذاب هایش، به سوختن در جهنم و شعله هایش...
زن هر چه قدر بیش تر دوست داشته باشه، بیش تر لمس می کنه.
مرد با بیش تر لمس کردن، بیش تر عاشق میشه...
ازگریه ی جلاد بر سر دار باید ترسید، از آه معشوق پس از آمدن اسم عاشق...
اگر قرار نیست همدیگرو ببوسم پس لب واسه چیه؟ بارون برا چیه وقتی قرار نیست چای و سیگار در کار باشه؟...
و بیش تر از همه آن بوسه ها در یاد می مانند که با چشمان بسته تقدیمتان شده اند...
به خاطر تو آبی پوشیدم امروز. پسر گفت. زن شنید، خندید و خجالت کشید. بعد به یک باره لیوانش را بالا برد و گفت به سلامتی تمام آبی ها...
انسان تنها یک بار کسی را که دوست دارد با دستان خود می کشد و پس از آن با دوست داشتن بیگانه می شود..