بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

لابلای قدیمی ها....

تفاوت رد رژ قرمز رو یقه با رد ناخن روی کمر فقط در اینه که اولی دیده می شه دومی نه...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

این باران لعنتی...

تو رفته بودی و من وقتم را به بطالتِ شنیدنِ صدایِ باران می گذراندم...
۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۳۰ ۰ نظر
آ و ب

فرشته بود...

فرشته ترم یک می گفت: من تا حالا توو عمرم برف ندیدم...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۸ ۰ نظر
آ و ب

به نسیان قلم...

دوست داشتم شاعر باشم. می توانستم در تمام لب های جهان اسم تو را به حرف در بیاورم. ولی نقاش بودن. آه. کاش  نقاش بودم. می توانستم چشمانت را جهان در جهان دوباره بیافرینم...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

دنیا دلگیر است...

لبان خشکیده. دود سیگار. صدای باران. نفرین آینه ها. لعنت قاصدک ها. خاکستری ابرها. زخم شقایق ها...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

یک پاکت شک...

گلوله ها به رقص در خواهند آمد. سربازها کشته خواهند شد. مادران گریه خواهند کرد. و ما دوباره از خاکستر خود متولد خواهیم شد. و ما ادامه خواهیم داد. برای مرگی دگر، زندگیی دگر، بوسه ای دگر و آغوشی دگر...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۸ ۱ نظر
آ و ب

تلخگین...

آینه فروش شهر کوران شده ای...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

راه نجات...

باید این فلاکت را پایان بدم. فلاکتِ از این زخم به آن زخم پناه بردن را. از این رنج به آن یکی. از این مصیبت به مصیبت دیگر. یه دفعه ممکنه چشم باز کنی و ببینی سرتاسر زخمی. باید زخم را بوسید و سپس گوش تا گوش سر برید...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۴ ۰ نظر
آ و ب

خجالت برای آنهاست...

کیست که تو را ببیند و عاشقت نشود تصدقت گردم؟
کیست که تو را ببیند و به پرستیدنت مشغول نشود؟...
۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

yakamoz

senin gibi kimse bakmadi bana...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۰ ۰ نظر
آ و ب