هیچ ترسی ندارد تنهایی و تباهی و تاریکی و تو. دیگر هیچ ترس ندارم از تنهایی و تباهی و تاریکی و تو. وقتی که تنهایی مرا تا منتهی الیه ناکجا خواهد برد و تباهی بی ترجمه ترین لذت ها را به من خواهد چشاند و تاریکی مرا همدم سایه هایی خواهد کرد که نمی شناسمشان...
.
.
و تو...
و تو هر بار شکل جدیدی از رنج کشیدن را به من یاد خواهی داد. 
.
بیش باد!...