من در کلمه به کلمه یِ "سوانح العشاق" خط به خط صورت تو را می بینم. و این تنهایی عمیقی ست که مرا به وادی عسرت می کشاند...
من در کلمه به کلمه یِ "سوانح العشاق" خط به خط صورت تو را می بینم. و این تنهایی عمیقی ست که مرا به وادی عسرت می کشاند...
پیراهن نارنجی اش را می شد به جایِ فالِ حافظ خواند...
این دنیا برای خوشبخت بودن ما بیش از اندازه کوچک است. این را می گوید و می رود پشت پنجره. عصر جمعه اگر باشد، یک نخ وینستون روشن می کند. تازگی ها اسمش را گذاشته "رخوت"...