لازم به گفتن نیست که حیرت و بهت آدمی از بعضی سوال ها نه به خاطر نداستن جواب که به خاطر دانستن جواب است...
لازم به گفتن نیست که حیرت و بهت آدمی از بعضی سوال ها نه به خاطر نداستن جواب که به خاطر دانستن جواب است...
نزدیک تر از تحیر و دورتر از سکون و مبهم تر از یک راز برایم دست تکان می دادی...
خاطره ایستاده بود تن در تن اردیبهشت. با تو و سیگار و لبخند...
تنهایی همین است. لب گرفتن از خود. همخواب شدن با خود. نعوظ از نزدیک برای خود. این بهترین تعریف تنهایی است. این بهترین ترسیم تنهایی است...
صدای فروغی که همراه با قطرات باران بر جانم فرو می رود، می تواند همان کاری را با من بکند که انولا گی با هیروشیما کرد...
آدمی خیانت می کند، حتی به ریشه هایش. آدمی بر می گردد، حتی به کسانی که به آنها خیانت کرده...
می گوید به دختر آینده ات رحم کن و نمی داند که این حرفش فقط میزان مصرف وینستون قرمز را در من بیش تر می کند...