بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

می گفت شهوت هفت ساعت است...

ساعت اول میل بود. ساعت دوم هوا. ساعت سوم هوس. ساعت چهارم تمنا. ساعت پنج مستی. ساعت ششم خماری. ساعت هفتم اما بوی شکوفه ی خرما می داد...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۶ ۰ نظر
آ و ب

قدرش نمی دانیم...

رشحه ای از انوار آسمانی...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

معمولیِ جذاب...

با نگاهش حرف می زد، با لبخندش مست می کردم...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

حلاوتی نهفته بود...

سردی گونه هایش را گرمی بوسه هایش جبران می کرد اما...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۱ ۰ نظر
آ و ب

چوب،نجار،صلیب...

چه نوحه ی غمکینی ست که آدمی از کسی شکست بخورد که خود بزرگ کرده است. چه ماتم عظمایی ست که نجار به صلیب کشیده شود....

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۷ ۰ نظر
آ و ب

هیچ کس را!..

وگرنه شما چند نفر را سراغ دارید که بفهمد کسی دیگر را دوست دارید و هم چنان کنارتان بماند؟...
۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۴ ۰ نظر
آ و ب

می یابمت نه؟...

دیوانه نشدن کار آسانی نیست و بله. خدا به ما خیلی بدهکار است. مخصوصا الان بدهکارتر...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

لبخندی که حتی در بضاعتم نیست...

شب کوتاه. سیگار بلند. عکس لبخندت در مقابلم. و بوسه ای که در بضاعتم نیست، شعری که در بضاعتم نیست، آغوشی که در بضاعتم نیست...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

همین...

چیزهایی هست که نمی توانم بگویم و چون نمی توانم بگویم فراموش نمی شوند و چون فراموش نمی شوند در درونم انباشته می شوند و چون در درونم انباشته می شوند آزارم می دهند. می دانی، فقط کلمه دقیقی برای توصیفشان پیدا نمی کنم...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۷ ۰ نظر
آ و ب

در جایی که نرفته ام...

زیبایی، به اندازه طلوع آفتاب در  صبح شهری که نمی شناسمش...

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۶ ۰ نظر
آ و ب