بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

بگو لعنتی...

کاش می‌دونستم که چیزی نیست. کاش می‌فهمیدم که همین حال رو دارن. که همه گاهی می‌ترسن از پس این زندگی برنیان. که همه بعضی وقتا زورشون به این زندگی نمی‌رسه.  که همه گاهی تا یه قدمی تموم شدن می‌رن و قدم از قدم نمی‌تونن بردارن. مدتیه همش غروبم مهندس، حتا وقتی شیش صبح پا میشم. بگو همینن. بگو هیچی نیست. بگو مهندس...

۰۷ دی ۹۸ ، ۲۳:۴۲ ۰ نظر
آ و ب

مرثیه...

دوست داشتم ویولن زدن رو یاد بگیرم. اینجوری می‌تونسم توو شبای طولانی زمستون واست ویولون بزنم. خوشحال می‌شدی لابد از اینکه کسی به شوق تو، نوازندگی ساز مورد علاقه‌ات را یاد گرفته. نشد. نتواستیم. مقدر نبود که مقدر شویم...

۰۷ دی ۹۸ ، ۲۳:۴۰ ۰ نظر
آ و ب

مریم/23

یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

عضو انکارناپذیر صورتش...

دیگه غم توو صورتش نبود بلکه عضوی از صوترش بود. بینی و ابرو. گوش و لب. چشم و غم...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۳۲ ۰ نظر
آ و ب

دور و پشت کرده به تو...

حس اون لحظه‌ای که دلت می‌خواد تموم شعرای دنیا رو بگی. دوست داری هر چی قصه‌ی قشنگ هست رو جلد روی جلد بنویسی. فکر می‌کنی همه‌ی حرفای خوبت پشت لبت صف کشیدن که رهاشون کنی. یه وقتایی حسابی به زندگی نزدیکی اما این زندگیه که از تو دوره...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۳۱ ۰ نظر
آ و ب

تصدقت...

دنیا غم تو نیست که نتوان از او گذشت...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۴ ۰ نظر
آ و ب

خبری نیست که نیست...

روزهای بدی رو می‌گذرانم. سخت، تنها و بی‌حوصله. شب‌ها کمی کتاب می‌خونم. سیگارم به یک و نیم پاکت در روز رسیده، اما مگر چه اهمیتی دارد؟ و مثل همیشه بسیار دوستت دارم...

 

+ کی چه می داند. شاید هم بهترین روزهایم هستند. سیگار و فیلم و کتاب و آهنگ به مقدار کافی. شب‌بیداری‌ها و هیچ انگاشتن همه چیز...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر
آ و ب

لاف چه زنی...

عاشق‌ترین مخلوق شیطان بود که با دستور معشوقش هم به وفای به او خیانت نکرد...

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

اما برمی‌گردی...

یک موقعی می‌روی؛ با فکر این که از جایت می‌روی. از خودت می‌روی. اما در اصل از زمان می‌روی و انتظار داری بعدتر که برمی‌گردی همه چیز سر جای خودش باشد و فقط تو رفته باشی. فکر می‌کنی ماجراها، دست‌نخورده، منتظرت می‌مانند. اما وقتی که برگردی... فقط رد کمرنگی از آشنایی مانده و باقی چیزهایی که بودن تغییر یافته‌شان از نبودن‌شان، غمگین‌کننده‌‌تر بود. تنها چند آشنا و عده ای غریبه...

۰۴ دی ۹۸ ، ۲۲:۰۶ ۰ نظر
آ و ب

هرکس زخمی جنگ خودشه...

مهم نیست اگر دوست دارن درباره‌ی هر هنوز مبهمی حرف بزنن، عیبی نداره اگر اصرار دارن روی هر سبک‌سری و قصوری اسمای قشنگ و پیچیده بذارن، حلالشون اگه خوششون میاد با کلمه‌ها لاس بزنن و اغراق کنن و مهمل ببافن ولی کاش اونقدر بفهمن که هرکس زخمیِ جنگ خودشه و انصاف نیست از جنگی که هیچ وقت تووش نبودی حرف بزنی....

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر
آ و ب