بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۱۶۷ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

گم می شوند...

از مشتی کاهِ اشک و لبخند نباید کوهِ خاطره ساخت...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۵۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

آه ای زندگی...

آه که اگه عادت کردنت نبود، این عادت کردن لعنتیت. آه که اگه می تونستم عمرم رو بینِ رخوتِ دقایقت هدر ندم...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۵۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خلوص...

ملکوت، ملکوت، ملکوت عصیانگر...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۵۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

به زندگیت ادامه می دی...

ببین،خیلی سادس. با پشتِ دستِ داغ کردت، اشکِ گوشه یِ چشمت رو پاک می کنی و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده... 

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۵۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

غرق در دور باطل...

رویای قدم زدن در شالیزار ابروهایش...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۴۷ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

جنگ های ناعادلانه...

تیزی مژه هاش قلبت رو خراش می ده...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۴۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خمار شب...

دوباره شب شد و من در کنار پنجره به انتظار آمدنت ایستادم. دوباره شب شد و دود سیگارم در سیاهی شب تا ماه پرواز کرد. دوباره شب شد و اندوه کلمه. دوباره شب شد و من به دنبال مرهمی برای لب های زخمی ام گشتم که از بوسه های کاکتوسی به یادگار مانده است. دوباره شب شد و من آخرین تکه های امیدی که با آخرین ته مانده جیبم خریده بودم را در سرتاسر اتاق پراکندم. دوباره شب شد. دوباره یک شب دیگر به بد قولی هایت اضافه تر شد....

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۴۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

بوسیدن خوب است...

اگه نمی بوسی برو. اگه نمی ری حرف بزن. اگه حرف نمی زنی اون پنجره رو باز کن. اگه پنجره رو باز نم کنی واسم قهوه دم کن. اگه قهوه دم نمی کنی منو از خواب بیدار کن. اگه بیدارم نمی کنی تو خواب منو ببوس...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۳۷ ۲ نظر
زوربای بازرگانی

که نمی بوسیم، نمی ذاریم کنار...

به یه جایی می رسی که از نفس کشیدن و سگ دو زدن خسته می شی. همونجا باید همه چی رو بوسید و گذاشت کنار...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۳۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

یا باش یا نباش...

یا سفید یا سیاه. خاکستری تباه می کند...

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۲:۲۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی