بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

سرخِ سرخِ سرخ...

+ برای امشب چه در چنته داری؟
_ یک چاقو در شانه‌ی چپ، دو قدح شراب و سه تیغ بوسه...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۱ ۰ نظر
آ و ب

همیشه زمستون...

از نور، گرما و صدا متنفرم. می خواهم تا ابد در یک اتاق سه در چهارِ سرد و تاریک و ساکت زندانی باشم...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

رهایم کن شب...

می توانستم دیوانه وار فحش بدهم، فریاد بکشم، دیوار را مشت‌باران کنم و یا حتی سرم را به دیوار بکوبم اما هیچ کدام نمی توانست درد عجیب و غریب دوست نداشته شدن از سوی آن که باید را، از بین ببرد...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۴ ۰ نظر
آ و ب

نخواهد آمد...

من تمام این مصیبت‌ها و فلاکت‌ها و رذالت‌ها و کثافت‌ها را به یک امید تحمل می‌کنم. به این امید که روزی، بی‌خبر و سرزده، از راه برسی و بگویی: پاشو، داشتی کابوس می دیدی...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۱ ۰ نظر
آ و ب

در این سودا سرانجامم...

از نظر من "سودا " شاه کلمات است. تقریبا هرچیزی معنی می دهد؛ تجارت، دادوستد، معامله، تندخویی، تندمزاجی، عصبیت، اگزما، جرب، حکه، گری، اندیشه، خیال، مالیخولیا، وسواس، اشتیاق، عشق، هوس، میل شدید، میل، اندیشه بی حاصل، خیال باطل، دیوانگی، دلگیری، ملالت...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر
آ و ب

یادگاری یعنی دیگر نیست...

تنها یادگارهایی که از تو بر جای مانده اند، همین زخم ها و دردها هستند؛ از آنها بیش از خودم مراقبت کرده ام. می توانی مطمئن باشی...

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر
آ و ب

شبیه یه رود جاری...

در میان دیروز و فردا
اما بسیار دورتر از امروز
نه در آسمان و نه در زمین
و نه در جایی بین آسمان و زمین
.
.
.
فقط می‌گذره...

۲۲ آبان ۹۸ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر
آ و ب

از اندوهِ دوستت دارم...

اویی که بسیار دوست می‌دارمش، می گوید اگر الان با ماه ازدواج کرده بودی، خوشبخت بودی. اویی که خبر ندارد از زخم کوچک من. اویی که خبر ندارد از رحیل چشمان تو. اویی که خبر ندارد از ذکر خیال من با کولیانِ آواره. اویی که خبر ندارد از تمام دیرینگی‌هایی که در دیار تو جا گذاشته ام. اویی که خبر ندارد...

۲۱ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۷ ۰ نظر
آ و ب

قله‌سارِ کمال...

اگر نمی توانی مثل حافظ شعر بگویی، خطی ننویس. اگر هنوز شبیه تارکوفسکی فیلم ساختن را بلد نشده ای سمت دوربین نرو. اگر نمی توانی شبیه هایدگر تفلسف کنی، نیاندیش؛ و اگر هنوز نتوانسته ای شبیه آدریان بر صدایت مسلط بشوی، خفه شو. زمانه، آدم های متوسطی را که با علم به معمولی بودن ساکت می مانند، بیش تر از آدم هایی دوست دارد که علی‌رغم کوچک بودن می خواهند بیش از حد خود دیده شوند...

۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۷:۱۰ ۰ نظر
آ و ب

اکتب لک...

مازلت اکتب لک و یقرأها الآخرون...

۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۰ ۰ نظر
آ و ب