بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

تو را باید سکوت کرد...

تو چکیده تمام کلمات منی...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۵۶ ۰ نظر
آ و ب

و یک عمر مستی...

خیال تو برایم آب و نان نخواهد شد اما شراب چرا...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۵۴ ۰ نظر
آ و ب

همه چیز به دوست داشتن خواهد رسید...

عشق هایِ خیلی خیلی کوتاه خوبن یا هوس هایِ خیلی خیلی بلند؟...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر
آ و ب

هنوز می توان به مرگ امیدوار بود...

مرگ عاشقانه ترین کاری ست که خداوند انجام می دهد؛ آنی، بی محابا، طوفانی و ویرانگر...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۵۱ ۰ نظر
آ و ب

برای کوهی که بر دوش می بریم...

تیشه از دستانش افتاده لیلی. تیشه از دستانش افتاده...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

دنیای موحشی ست...

مدت هاست برده ای از یادم. می دانم، می دانم. و کدامین دوزخی می تواند بدتر از این فراموشی باشد؟...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

برهنگی آهسته در برف...

و من، این زمستان فهمیدم که پالخت قدم برداشتن بر روی برف، از شیرین ترین عذاب های دنیاست مادر جان...

+ برف پایم را آلوده می کرد یا پایم برف را؟...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۵ ۰ نظر
آ و ب

وقار یک شکست خورده...

زن، آبیِ آسمان بود. بویِ پوستِ پرتقالِ سوخته. سرمایِ زمستان. بی کرانگیِ دریا...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

دیوونگی خوبی داره سرخوشی...

خنکایِ خوبی داره خاموشی، تلخیِ دلپذیری داره فراموشی...

۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۷ ۰ نظر
آ و ب

توامان...

ماه و سیگار و آدریان؛ همونقد که دوسشون دارم، ازشون متنفرم. چون نمی تونم رهاشون کنم...
۰۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۶ ۰ نظر
آ و ب