بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

ne insanlar

...ne ezeller gordum kalplerinde eysan yok
...ne omerler gordum kalpleri eysanla dolu
۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۴:۰۰ ۰ نظر
آ و ب

از کرانه...

از کلودیا، از کلمنتاین، از کارملیتا...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۸ ۰ نظر
آ و ب

از جغرافیایی که جدایمان کرده...

وقتی احمد کایا میگه "حالا ببین تو کجایی و من کجا" از جایی که تووش زندگی میکنم متنفر می شم...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۵ ۰ نظر
آ و ب

آه از سکوت...

تو لب می بندی و یک شهر در سکوت می میرد...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۴ ۰ نظر
آ و ب

عبث...

و هر سیگار، دقیقه ای ست که از اندوهت کم می کنم...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۳ ۰ نظر
آ و ب

و بعید...

هر چیزی که آلوده به زمان باشه نفرت باره. آمیخته به بیهودگی شمردن و یه روزی تموم شدن. زوال ناگریز. واسه همین باید برای ابدیت گریست. که هم اینقد دوست داشتنیه و هم اینقد دور...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۱ ۰ نظر
آ و ب

دیر کردی. یکم...

فکر می کردم باید مثل مجنون دوسش داشته باشم ولی الآن می فهمم که باید جوری دوسش داشته باشم که اون حس لیلی بودن کنه...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

بغلمه. داره سر و صدا می کنه...

می گفت تو سایه ی گذشته ات اینقد روت سنگین شده که نمی تونی راهت رو پیدا کنی و حتی از این سایه ی بی رحم پررنگ خوشت هم میاد. واسه همین هر فانوسی هم که برا روشن شدن راه میذارن سر راهت رو میشکنی. که هم به خودت ظلم می کنی هم به اونا...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۴۸ ۰ نظر
آ و ب

تعلیق بین آسمان و زمین...

خدا ما را خواهد پرسید؟ خدا از ما خواهد پرسید؟...

۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

لبخند روزهای تلخ...

آغوش باز شده ام به سویت در تاریکی ها را فراموش نکن نکن نکن...
۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۳:۳۷ ۰ نظر
آ و ب