بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

غرقه در غم...

کلمنتاین وقتی دلتنگ گذشته می شد می گفت گذشته به شکل شدیدتر و عمیق تری از اکنون آدما رو توو گرداب غم غرق می کنه...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۲۴ ۰ نظر
آ و ب

بدون اشتباه زندگی زشته...

بزرگ ترین اشتباه آدم می تونه دوست داشتن یه سری از آدما باشه. بزرگ ترین پشیمانیش هم دوست نداشتن یه سری دیگه  از آدما...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

به اشتباه مرو...

دستاش رو باز کرد. خندید. خوند. بلندِ بلندِ بلند. "تو تاب توبه نداری"...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۲۱ ۰ نظر
آ و ب

ayrilik

...ani,aci ve ask
۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

ظرافت توو خونشه...

چسب زخم رو برداشت زد رو استکان. روش نوشت "مشروب به اندازه زخم". براش کف بزن بارون، کف بزن عشق من...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

جهان بی ماه چیزی کم داشت...

خیلی بده که آدم واسه لحظات گریه شونه، واسه حرفای طولانیش همدم و واسه لحظات شکست آغوش نداشته باشه. بده آدم زیر بارون گرمش بشه. بده که آدم با یه صدا تا اوج بره و با همون صدا سقوط رو تجربه کنه. بده، خیلی بده فکر کنی ماه و بنویسی بغض...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر
آ و ب

اولین راه رهایی...

شروع کرد به خوندن. شروع کرد به اشک ریختن. پس زد دستم رو. گفت یعضی آهنگا چشارو می خارن و تنها راه رهایی از دستشون گریه کردنه...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۰۸ ۰ نظر
آ و ب

پاییز قاتل...

موسمِ خاکِ خندان...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۰۶ ۰ نظر
آ و ب

آسمان. زمین...

به ملکوت فکر می کرد و در ناسوت پرسه می زد. آغاز مصیبت اش از همین جا بود...

۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۰۶ ۰ نظر
آ و ب

بی نهایت نه؟...

این که چه قدر کثیف و زشت شده ایم؟ بله مادمازل. داشتم به همین فک می کردم...
۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۱:۰۵ ۰ نظر
آ و ب