بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

بودن...

دشمن صادقه واسم. به جای این که دوست خائن باشه...
۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۵۳ ۰ نظر
آ و ب

سر من و سردی شیشه ها...

اونجایی که جم آدریان می گه: تو را از خود دریغ کرده و به سرنوشت دیگری سپردم، تموم نداشتن و نبودت آوار میشه و می ریزه رو سرم...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۵۲ ۰ نظر
آ و ب

لبخندهای خیلی خیلی بی معنی؟...

گاهی وقتا به این فکر می کنم که نگاه های خیلی خیلی طولانی سخت تره یا لمس های خیلی خیلی کوتاه؟...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۵۰ ۰ نظر
آ و ب

کلمات قاتل...

کلماتی هستند که ضربان قلبت را تندتر و دستانت را لرزان می کنند. کلماتی هستند که تو را یاد کسی چیزی جایی...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

کار من و تو از خبر گذشته...

خبرت را از من نمی گیرند. خبر از این بدتر هم سراغ داری؟...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

بی بال، بی لبخند...

از مسیری که تو رفته ای تنها فرشتگان سیاه بازگشته اند...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۳۸ ۰ نظر
آ و ب

که آه و آه و آه...

هر قدمت چندین سال قدمت دارد...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۳۵ ۰ نظر
آ و ب

نباید تسلیم تکرار بشن...

آدما وقتی به اونجا رسیدن که دیگه احساس کردن همه چیِ لازم رو به حد کافی تجریه کردن باید از زندگی دست بکشن. چون بعد اون زندگی هیچی نیست جز ملالِ تکرار...
۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۳۴ ۰ نظر
آ و ب

گنگی آرام سرخ...

همان آبیِ همیشگی. همان سیاهیِ بی جان و همان سادگیِ تهوع آور...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۳۲ ۰ نظر
آ و ب

چشاش نمی خندید...

شمس ناخنش رو جوید و تف کرد به قبری که با هم کنده بودیم. گقت بعضی دوست داشتنا همینن. انگار داری قبر می کنی برا خودت...

۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۴:۳۱ ۰ نظر
آ و ب