بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

ابتلای هرزگی...

مبتلا به بطالت...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۵۰ ۰ نظر
آ و ب

ادم گاهی می مونه...

من کتاب خالی از کلمه ام تو اما انجیلی...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

سیگارت تموم شد؟ بریم؟...

راه های مستقیم همیشه دورترین فاصله تا مقصد را دارند؟...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۸ ۰ نظر
آ و ب

بیش از اندازه کسخلید....

شاید همه بتوانند بدانند و بفهمند ولی مطلقا هیچ کس درک نمی کند، مطلقا هیچ کس نمی تواند که درک کند...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر
آ و ب

چند سال دویدم...

تداعی شدن خاطراتی که در آن تمام لبخندها محو، تمام دیوانگی ها بی ارزش و تمام دوستی ها به شکل دشمنی به چشم می آیند...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر
آ و ب

متاسفم برایت آهوی عصر....

آلوده بودم به تو
چون بتی به پرستش
چون زاهدی به گناه
چون شرابی به مستی
چون ستاره ای به نور
چون لبی به سرخی
آلوده بودم به تو، به گناه تو...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

نعوظ...

شادی از دور، برای لمس چیزی از نزدیک...

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۴۰ ۰ نظر
آ و ب

تباهی...

روزمره نویس احمق است.

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۹ ۰ نظر
آ و ب

سر خط....

فراموشی موهبت است.

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۸ ۰ نظر
آ و ب

باباغوری...

تو مرمری، شمس فیروزه اس. من کدامین سنگم....

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۸ ۰ نظر
آ و ب