...hani cem adrian "herkes gider mi" sarkisinda basini mikrofona dayayip sesiz sesiz aglamisti ya
به سان شب های تابستان هستی...خنک، بیهوده، بی انتها، نیمه روشن و بی سرانجام...
مسئله چیه مادام می دونی؟ این که تا حالا تونستم چند نفر رو در درونم بکشم ولی حتی نتونستم به تو دست بزنم...
کوه بود برایم، تکیه میدادم و آرام می یافتم. دشت بودم برایش، که هر چه می تاخت، آرام نمی شناخت...
گفت: سیگار اصلا به دستات نمیاد. لبخند زد. به لبات که دیگه نگم...
همین ها، همین جملات ساده برای دوست داشتنش کافی هستند کلمنتاین؟...