چیزی به نام گذشتن، عبور کردن یا فراموش کردن وجود ندارد. خواهند ماند. محتاجت خواهند کرد. به یاد خواهی آورد و به همه چیز فقط و فقط عادت خواهی کرد...
چیزی به نام گذشتن، عبور کردن یا فراموش کردن وجود ندارد. خواهند ماند. محتاجت خواهند کرد. به یاد خواهی آورد و به همه چیز فقط و فقط عادت خواهی کرد...
بعدش زوربا، کارملیتا را بوسید و گفت: تو یک فرشتهی آسمانی هستی و عشق یک نفرین شیطانی...
خوبه که آدم بدونه یکی توو اون دورا داره واسش دعا می کنه. خوبه که ادم بدونه آخر یه راه تاریک، شمعی براش روشنه. خوبه که آدم بدونه هرچقدم اشتباه کنه بازم آغوش یکی واسش بازه. خوبه که آدم دلش قرص باشه. خوبه آدم دلس قرص باشه که یکی توو فرصتِ کمِ زندگیش، حواسش به غما و دلخوریا و زخمات هست...
دویدن از رنجی به رنج دیگر. افتادن از مصیبتی به مصیبت دیگر. پناه بردن از زخمی به زخم دیگر...
+ آدمی در آغوش رنج های جدید خود، دلتنگ رنج های قدیمی اش می شود...
آدمی مشغول است. به سرگشتگی در میان ابیاتی که هیچ گاه نگفته. به زیستن خاطره ای که هیچ گاه تجربه نکرده. به پیدا کردن کسی که هیچ گاه گم نکرده...