بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

تنها رنج...

چیزی به نام گذشتن، عبور کردن یا فراموش کردن وجود ندارد. خواهند ماند. محتاجت خواهند کرد. به یاد خواهی آورد و به همه چیز فقط و فقط عادت خواهی کرد...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۲۷ ۰ نظر
آ و ب

نزدیک شدنای بی پشیمونی...

بعدش زوربا، کارملیتا را بوسید و گفت: تو یک فرشته‌ی آسمانی هستی و عشق یک نفرین شیطانی...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۱۵ ۰ نظر
آ و ب

همین!....

خوبه که آدم بدونه یکی توو اون دورا داره واسش دعا می کنه. خوبه که ادم بدونه آخر یه راه تاریک، شمعی براش روشنه. خوبه که آدم بدونه هرچقدم اشتباه کنه بازم آغوش یکی واسش بازه. خوبه که آدم دلش قرص باشه. خوبه آدم دلس قرص باشه که یکی توو فرصتِ کمِ زندگیش، حواسش به غما و دلخوریا و زخمات هست...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

امتداد تا ته کشیدن...

دویدن از رنجی به رنج دیگر. افتادن از مصیبتی به مصیبت دیگر. پناه بردن از زخمی به زخم دیگر...


+ آدمی در آغوش رنج های جدید خود، دلتنگ رنج های قدیمی اش می شود...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۵ ۰ نظر
آ و ب

کلمه ش رو پیدا نمی کنم آخه...

"کلمات محدودند. با تو باید سکوت کرد"...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۳ ۰ نظر
آ و ب

آدمی همیشه مشغوله...

آدمی مشغول است. به سرگشتگی در میان ابیاتی که هیچ گاه نگفته. به زیستن خاطره ای که هیچ گاه تجربه نکرده. به پیدا کردن کسی که هیچ گاه گم نکرده...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۲ ۰ نظر
آ و ب

فرق دارن سرنوشتا...

تو هی استخاره می کردی و من هی بد می آمدم...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۱ ۰ نظر
آ و ب

ابر خاکستری...

تو را  می گریست، آسمان خیس...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۹ ۰ نظر
آ و ب

چقد دلم پرواز میخواد...

پیراهن آویخته، عطر ریخته و کلمات گریخته. معماریِ باشکوهِ ویرانی...
۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۸ ۰ نظر
آ و ب

لعنت بر کرختی عادت...

لعنت، لعنت به عادت که ما رو بنده ی زندگی می کنه...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۷ ۰ نظر
آ و ب